وادی یا راه نهم
نقطه تحمل : وقتی نیرویی که از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتر برسد ، نقطه تحمل پیدا میکند .
پيام براي كساني كه به دنياي تازه قدم نهادهاند و به خويش خويشتن توجه مينمايند. بر شما واجب و ضروري است كه از سخن به نقطه عمل حركت بنمائيد و بر زمين و سماء توجه كنيد. با انديشه ژرف خود به رحمت ماوراء ايمان راسخ داشته باشيد و بدانيد كه پاداش شما دست همياري شما را خواهد داد. آنگاه بذر نيكو بكار و يا تخم و دانه با ارزش. هم قوت كافي و هم سايبانهايتان برافراشته خواهد شد.
پس آن كنيدكه فرمان است.
فرمان چه ميگويد : وقتي كه انسان خلق شد و از آسمانها به زمين رانده شد موجودي بود از نظر شعور بالاتر از هر حيواني قرار داشت و مجموعه رذائل و فضائل به صورت قوه در او نهاده شده بود و به او اختيار كامل تفويض شد تا خود را بيازمايد. در نتيجه او بر سر يك دوراهي قرار گرفت. يك راه فجور و يك راه تقوا. يك راه خير و يك راه ديگر شَر و براي انجام اين مهم قدرت مطلق دو راهنما ، يا دو پيامبر براي اين موجود يا انسان قرار داد. يك راهنماي درون كه ميتوان آن را وجدان يا عقل ناميد و يك راهنماي بيرون كه پيامآوران قدرت مطلق هستند كه آنها را يكي بعد از ديگري گسيل نمود و براي انسان ترسيم نمود كه هر كدام از اين راهها چه ويژگي دارند و پايان آنها به كجا ختم ميگردد و راه رهايي ، آزادي و رستگاري كدام راه است. بنابراين فرمان دستورات قدرت مطلق است كه توسط پيامآوران اعلام گرديده است. فرمان چه ميگويد ؟
ميگويد :
دروغ مگوي ، دزدي نكن ، رشوه نخور ، غيبت نكن ، گمان بد مبر ، در امور شخصي ديگران تجسس نكن ، كمفروشي نكن ، نزول نخور ، نزول نگير ، تجاوز نكن ، عيبجوي و طعنهزن مباش ، پيمانشكن نشو ، فساد نكن ، سئوالكننده را از خود مران ، ظلم نكن ، ارث ديگران را نخور ، يتيمان را نوازش كن ، درماندگان را ياري برسان ، به فقرا كمك كن ، زكات خود را پرداخت كن و بدان كه مال بهر آسايش عمر است ، نه عمر بهر گرد آوردن مال و در نهايت دور خمر را قلم بكش يعني آنچه روي شخصيت ، انديشه و تفكر تو پرده يا حجاب يا پوشش ميكشد مثل عرق ، ترياك ، حشيش، هرويين و قرص بر حذر باش كه عملي شيطاني ميباشد و اما نكته قابل توجه در اين فرامين بسيار حساس ميباشد. چون راه فسق و فجور و يا ضدارزشها راهي است به ظاهر جذاب و دستيافتني و انسان تصور ميكند از اين راه زود به خواستههاي خود ميرسد و بسان زهري است با طعم شيرين در جامي طلايي كه نوشيدن آن انسان را به طرف نابودي و بيماري سوق ميدهد و راه صراطمستقيم بسان آب زلالي است در كوزهاي گِلي كه نوشيدن آن مايه حيات است و رفع تشنگي . بعضي از ما كه امروز شايد در مجموعهاي از ضدارزشها غوطهور هستيم ، بسيار دشوار و شايد محال باشد كه بخواهيم يكمرتبه از تمامي ضدارزشها خارج شويم ، البته منظور ما اين نيست كه همه ما فاسد هستيم ، خير ! بلكه منظور اين است شايد رشوه بدهيم يا يگيريم ، غيبت كنيم ، كمفروشي كنيم ، دروغهايي بگوييم ، هر كسي از ما سئوالي بكند ، سربالا جوابش را بدهيم. اگر شرايط مناسب بود ارثي بالا بكشيم. بنابراين براي پرهيز از ضدارزشها بايستي نقطه تحمل خود را به آرامي بالا ببريم. براي مثال اگر بر مبناي دادن رشوه و گرفتن آن تاكنون سيستم خود را تنظيم نمودهايم ، حال اگر بخواهيم يكمرتبه مسئله اين ضدارزش را حل كنيم به احتمال قوي تمامي سيستم ما فرو خواهد ريخت ، بايستي زماني را براي آن درنظر گرفت مثلاً در طول يكسال و به آرامي رشوهها را حذف كنيم تا نقطه تحمل ما در مقابل ندادن و نگرفتن رشوه بالا برود و يك روز بدون رشوه امورات ما مرتب شود. نكته قابل توجه اين است كه مسئله كليه ضدارزشها بايستي تقريباً با هم حل شود و بصورت تك شاخهاي يا تك موردي امكانپذير نيست. براي مثال امكان ندارد من مسئله دروغ را حل كنم ولي بتوانم كمفروشي كنم و يا به غيبت کردن خود ادامه دهم.
راه فسق و فجور بايستي به كلي عوض شود. چون ضدارزشها مثل درختي است كه كليه ميوههاي آن تلخ و زهرآگين است و ما قادر نيستيم فقط ميوههاي يك شاخه را اصلاح كنيم ، اگر كل درخت اصلاح شود ، تمامي ميوهها شيرين خواهد شد.
و اما نقطه تحمل ، وقتي كه نيرويي از كم آغاز ميشود و مرتب ازدياد پيدا ميكند و به درجه بالا و بالاتري ميرسد ، نقطه تحمل پيدا ميشود.
هر چيزي در هستي داراي نقطه تحملي ميباشد ، و اگر از نقطه تحمل خودش عبور كند ، دچار دگرگوني ميشود و از نظام يا سيستم خودش خارج ميگردد كه معمولاً اين تغيير سيستم گاهي با تخريب و يا آشوب مواجه ميگردد. براي مثال يك ظرف فلزي يا شيشهاي را زير فشار قرار دهيم ، اگر اين فشار بيشتر از حد تحمل ظرف باشد قطعاً ظروف فلزي مچاله و ظرف شيشهاي خواهد شكست و از سيستم قبلي خود خارج خواهد شد ، و يا اينكه فلزات هر كدام داراي نقطه ذوب مشخصي هستند ، مثل طلا ، نقره ، مس ، قلع ، سرب. و اگر ما بيش از نقطه تحمل ، اين فلزات را تحت حرارت قرار بدهيم ، هركدام در يك درجه بخصوصي كه نقطه تحمل گرماي آنها ميباشد ، شروع به ذوب شدن مينمايند و از سيستم قبلي خود خارج ميگردند ، و همينطور نباتات نيز داراي نقطه تحمل ميباشند ، يك گياه دو درجه زير صفر را نميتواند تحمل كـند و گياه ديگـر تا 60 درجه زير صفر هم ميتواند تحمل نمايد. حيوانات هم از اين قانون پيروي ميكنند. و اما انسان موجودي است كه داراي نقاط تحمل مختلفي ميباشد كه دامنه آن بسيار وسيع و كاملاً متفاوت ميباشد. براي مثال هر شخصي براي پذيرش موضوعات متفاوت ظرفيتهاي گوناگوني دارد و اگر خارج از اين ظرفيت به اشخاص فشار روحي و رواني وارد كنيم از كنترل خارج ميگردند. و به قول خودمان به سيم آخر ميزنند. اين موضوع را ميتوانيم در دعواها و مشاجرات شديد و ردوبدل كردن الفاظ با صداي بلند بين دو نفر يا چند نفر مشاهده نماييم. براي نمونه ما ميتوانيم به عنوان يك دوست ، یک صاحبكار ، يك استاد ، يك پدر ، يك فرزند ، و يا يك همسر تا حدودي رفتارها و سخنان خود را بر ديگران تحميل كنيم و طرف مقابل هم بستگي به ظرفيتش ما را تحمل كند ، ولي بايستي هميشه مراقب باشيم كه اگر اين رفتارها و سخنان ما ، بيش از نقطه تحمل شخص باشد ، شخص از كنترل خارج ميگردد ، و بلافاصله گوشهايش سرخ ميشود ، رنگ چهرهاش تغيير ميكند ، ضربان قلبش بالا ميرود و بدنش شروع به لرزيدن ميكند. در اين لحظه بدون اراده تمامي سدهاي احترام ، بزرگي ، كوچكي ، استادي و شاگردي شكسته خواهد شد. در اين هنگام احتمال هرگونه واقعه ناگواري وجود دارد ، چون ما از نقطه تحمل شخص عبور كردهايم و او از سيستم و نظام طبيعي خودش خارج كرده و در آستانه آشوب قرار دادهايم. بنابراين هميشه بايستي مراقب باشيم با رفتارهاي ناهنجار خود اشخاص را وارد آستانه آشوب نكنيم. و در اینجا نتیجه می گیریم ، کلیه هتک حرمت ها ، جدایی ها ، نا کامی ها ، ضرب و شتم ها و حتی حرکت به سمت ضده ارزشها ، کفر و عناد و سرپیچی از فرامین الهی در آستانه آشوب انجام می گیرد و بایستی آن را بشناسیم و شدیداً از آن بپرهیز نماییم .
در بعضی موارد دیگر نیز نقطه تحمل انسان ها متفاوت می باشد . مثلاً یک انسان فقط ميتواند دهثانيه نفس خود را حبس كند و انسان ديگـري ميتواند دهروز در قبر بخوابد و نفس نكشد ! شخصي ميتواند فقط 50 متر بدود و شخص ديگري 5000 متر و همينطور در سرما و گرما و تشنگي و گرسنگي و يا در اتفاقات ناگوار و يا حوادث و مسائل روحي و رواني این مسئله متفاوت است . و اما موضوعي كه مورد كاوش و يا بررسي ما ميباشد ، اين است كه ايجاد نقطه تحمل در انسان در اكثر موارد كسب كردني ميباشد كه در اثر استمرار و يا تكرار در طول زمان ميتوان آن را تغيير داد و در دو جهت مثبت و منفي ، نقطه تحمل را گسترش داد. ازدياد نقطه تحمل در مسايل منفي ، مثل دروغ گفتن ، غيبت كردن ، حسادت . . . و يا موادمخدر مصرف كردن به راحتي و آساني بالا ميرود و شخص لازم نيست فشاري تحمل كند و گاهي اوقات بالا رفتن نقطه تحمل در مسايل منفي با احساس لذت توأم ميباشد و اين اصل شعبدهبازي طراح اصلي يا معمار بزرگ است. درنظر بگيريم شخصي روزانه 5 عدد قرص روانگردان مصرف ميكند ، او به راحتي ميتواند پس از گذشت مدتي كوتاه مثلاً ششماه ، مصرف خودش را به 50 عدد قرص برساند و يا شخصي روزانه 1 گرم ترياك مصرف ميكند او ميتواند پس از گذشت شش ماه مصرف خودش را به 5 گرم ترياك برساند. بدون سختي و به راحتي همراه با لذت.
بنابراين بالا رفتن نقطه تحمل در مسايل ضدارزشي كاري است هم آسان و هم لذتبخش ، البته بگذريم كه بعداً چه پوستي از سر انسان ميكند و با چه بدبختيهايي مواجه ميگرديم ! نكته قابل توجه اينكه براي بالا بردن نقطه تحمل در مسايل منفي ما نه به آموزش نيازمنديم ! و نه به تفكر ! و نه تجربه ! ميگويد برو خوش باش ! بيخيال ! اصلاً لازم نيست فكر كني ، آموزش هم لازم نداري مگر پاي بساط ، تجربه هم دمتگرم ! ما خودمان اصل تجربهايم ! ولي براي رسيدن و بالا بردن نقطه تحمل در مسايل مثبت مثل ، بالا بردن نقطه تحمل در مصرف نكردن موادمخدر و يا دروغ نگفتن و يا كاهش ساير مسايل ضد ارزشي ما شديداً به آموزش ، تفكر و تجربه و يا مثلث دانايي نيازمند هستيم. چون فرق نگاه كاملاً مطرح است و ما در صورتي ميتوانيم نگاه خود را تغيير دهيم كه با دانايي توأم باشد ، ما در صورتي ميتوانيم مواد خود را كاهش دهيم كه دانايي ما بالا رفته باشد بدون دانايي اگر يك مسئله را هزاربار هم تجربه كنيم ، نميتوانيم از آن نتيجه مطلوب بگيريم و هر تجربهاي پلهاي ميشود براي فرو رفتن در اعماق تاريكيها، درنظر بگيريم فردي كه كليه موادمخدر را مصرف ميكند ، قرص ، هرويين ، شيره ، ترياك ، حشيش و يا هرچه گيرش بياد و بدن او در اثر تزريق كاملاً عفوني شده است ، ديگر رگ براي تزريق ندارد ! اين شخص مانند حيوانات زندگي ميكند و به نقاط تحمل منفي بسيار زياد همراه با تجربه دست پيدا كرده است ، ولي با نگاه سراسر جهل و ناداني اين مسايل را به گونهاي ديگر تفسیر میکند و به زمین و آسمان ممکن است نا سزا بگوید و کل خلقت را مقصر بداند و هيچگاه به خودش نگاه نميكند كه مسبب اصلي خودش است. و همينطور انسانهايي كه از شدت حسادت ، حماقت ، تنفر ، كينه و غيبت در حال تركيدن هستند و به نقاط تحمل منفي بسايري دست پيدا كردهاند ، هيچگاه آرام نميگيرند. این اشخاص برای رسیدن به آرامش بایستی تغییر جهت دهند تا آموزش ، تجربه و تفكر آنها در جهت مثبت حركت كند و به آرامی از ضد ارزشها بازگشت نمايند و نقطه تحمل خود را در مقابل مسايل منفي كاهش دهند.حال نقطه تحمل را در مورد مصرف تریاک که یک مسئله ضد ارزشیست بررسی میکنیم . همه ما ميدانيم مصرف 1 تا 2/1 گرم ترياك به صورت خوراكي براي فرد بزرگسالي كه سابقه مصرف ترياك نداشته باشد اثر كشنده دارد. در همين رابطه ما افرادي داريم كه مصرف ترياك را از كم شروع نموده و به مرور زمان به نقطهاي رسيدهاند كه روزانه 7 يا 8 گرم يا بيشتر ترياك را به صورت خوراكي مصرف ميكنند و هيچ اثر كشندهاي روي آنها ندارد. حال سئوال اين است كه چه مسئلهاي باعث گرديده كه شخص با مصرف اين ميزان ترياك به جاي اين كه مرگ به سراغش بيايد ، تازه شخص سرخوش هم ميشود ؟ در جواب خواهيم گفت نقطهتحمل بنابراين براي بالا بردن نقطه تحمل دو نكته ضروري به نظر ميرسد :
الف : تكرار منظم موضوع
ب : پارامتر يا طول زمان
براي مثال براي بالا بردن نقطه تحمل در دويدن دو موضوع ضروري است :
الف : شخص بايستي هر روز به طور منظم بدود
ب : در طول زمان مرتباً مقدار دويدن را زياد كند
حال برميگرديم به موادمخدر خودمان. درنظر بگيريم شخصي هر روز موادمخدر يا الكل يا قرص مصرف ميكند ، در اين مرحله نقطه تحمل شخص در مقابل مصرف موادمخدر بالا رفته است و در عوض نقطه تحمل شخص در مقابل مصرف نكردن موادمخدر بسيار ضعيف و شكننده است. كاري كه ما ميخواهيم انجام بدهيم يا انجام دادهايم معكوس كردن نقطه تحمل در رابطه با موادمخدر جسم خودمان ميباشد. ما از اين قانون استفاده ميكنيم و به روش كاهش تدريجي و پلهاي نقطه تحمل جسم خودمان را در مقابل مصرف نكردن موادمخدر به آرامي و به مرور زمان بالا ميبريم ، و بالاتر تا جائيكه مصرف موادمخدر به صفر برسد و به طور كامل قطع گردد. بنابراين براي انجام اين مهم فرايندي را كه طي سالها طي نمودهايم ، براي مدت تقريبي يكسال معكوس ميكنيم ، چون بهترين ، منطقيترين ، كمخطرترين و اصوليترين راه همين است. لازم به ذكر است ما براي ترميم و بازسازي سيستم ضد درد و سيستمهاي شبهافيوني جسم خود از اين روش استفاده ميكنيم و باید یدانیم كمتر از 11 ماه اين سيستمها راهاندازي كامل نميشوند چون مصرف دايمي موادمخدر يا الكل يا هر دارو و قرصي كه انسان را از حالت تعادل طبيعي خارج ميكند رابطه معكوس دارد با مواد شبهافيوني جسم ما ، مثل : دينورفينها ، اندرفينها ، انكفالينها و غيره . . .
به عبارت ديگر هر چه موادمخدر يا الكل يا قرص بيشتري مصرف كنيم ، جسم ما موادمخدر يا مواد شبهافيوني كمتري توليد ميكند و به آرامي به طور كل موادمخدر بيروني جايگزين موادمخدر دروني ميگردد و براي همين مسئله است كه ميگوييم :
" اعتياد جايگزيني مزمن است ! "
بنابراين ، طبق برنامهريزي موادمخدر يا الكل بيروني خود را در پلههاي 21 روزه تيپر ميكنيم تا مصرف مواد ما به صفر برسد ، در آن زمان سيستمهاي توليد كننده مواد شبهافيوني جسم ما در مغز و در سيستمهاي ديگر كاملاَ راهاندازي گرديده است. آنگاه پاداش ما سند يا كوپن سهميه موادمخدر طبيعي جسم ماست كه خود جسم ما توليد ميكند و موادمخدر طبيعي ناب ، مرغوب و درجه يك مثل دينورفينها كه دويست برابر مرفين قدرتمند است ، براي تمام عمر به ما هديه ميگردد و ديگر هيچ احدي نميتواند به ما گير بدهد و ديگر نيازي به موادمخدر آشغال ، ناخالص ، گران و غيرقانوني كه بايستي براي آن هم پول داد و هم جان و هم آبرو و هم زندگي نداريم .
حال دوباره بازگشت ميكنيم به ساير مسايل و از جهان موادمخدر براي لحظاتي خارج ميگرديم. براي كسب نقطه تحمل ، انسان به مشكلاتي ميرسد كه بايستي با مخروج دو نيرو و بكارگيري پتانسيلهاي مكمل به بالاترين نقطه تحمل خود برسد. طبق گفته قُدما جهان بر پايه اضداد بنا شده است و چهار عنصر مخالف ، باد ، خاك ، آب و آتش هستي را به وجود آوردهاند كه البته اجزاء اين عناصر اربعه را ميتوان در جدول مندليف بزرگ مشاهده نمود. و به قول معروف هر چيزي را بر مبناي ضدش ميشناسيم. تاريكي در مقابل روشنايي ، سفيد در مقابل سياهي ، اندوه در مقابل شادي و به طور كلي قسمتي از نيروهاي الهي در مقابل نيروهاي اهريمني. بنابراين از يك ديدگاه بسيار بالا توجه كنيد ؛ بسيار بالا ، نيروهاي اهريمني يا تخريبي و بازدارنده با تمامي خصوصيات منفي خودشان ، نقش نيروهاي مكمل يعني تكميلكننده را در هستي به عهده دارند و شايد هستي بدون آنها نتواند به مسير تكامل خود ادامه بدهد.
براي مثال ميكروب يك نيروي منفي تلقي ميگردد و ما در مقابل ميكروب توانستيم به دانش بالايي در علم پزشكي دسترسي پيدا كنيم. به سخن ديگر نيروهاي منفي كه بسيار هم مخرب هستند و روزگار ما را سياه كردهاند و سياه ميكنند در حقيقت جهت ساخته شدن ما طراحي شدهاند و ما هستيم كه بايستي در مقابل آنها ايستادگي كنيم و با علم و دانش ، تفكر و استقامت آنها را از سر راه خود كنار بزنيم. براي نمونه اگر حيوانات درندهاي مثل شير ، ببر ، پلنگ و گرگ وجود نداشتند چه اتفاقي رخ ميداد ، و ممكن است بعضيها بگويند خداوند چرا آنها را علفخوار خلق نكرده است ؟ چرا بايد شير گورخر نازنين و يا گوزن زيبا و يا گاوميش رعنا را از هم بدرد ؟ قدر مسلم اگر كمي تفكر كنيم درخواهيم يافت كه اگر اين حيوانات درنده نبودند ، گورخرهاي نازنين و گوزنهاي زيبا و گاوميشهاي رعنا آنقدر ميخوردند و ميخوابيدند كه قادر به راه رفتن نبودند و هيچگاه اتحاد خود را حفظ نميكردند و از پرخوري و تنبلي ديگر قادر به كوچ و عبور از گذرگاههاي سخت نبودند. آيا مشاهده كردهايد در هنگام شكار شير درنده ، گاوميشهاي رعنا با چه سرعتي فرار ميكنند ؟ چه عاملي باعث ايجاد اين چابكي و سلامتي و قدرتبدني گاوميشهاي رعنا گرديده است ؟ آيا چيزي به غير از ترس از چنگال و دندانهاي تيز شير درنده و خونخوار است ؟! كه آنها را مجبور كرده است هميشه هوشيار و بيدار باشند. بنابراين با كمي تفكر درخواهيم يافت وجود حيوانات درنده و خونخوار باعث گرديده است ما با گلههاي نيرومند و قوي و چابك از حيوانات علفخوار كه هميشه آمادگي خود را براي هرگونه گريز و يا تغيير مكان حفظ نمودهاند مواجه گرديم و با نسلي از حيوانات سالم و پر انرژي روبرو شويم . آنهايي هم كه از آمادگي لازم برخوردار نيستند و نتوانستهاند خود را قوي نمايند ، طعمه درندگان خونخوار ميشوند و اين عين عدالت است. همانگونه كه يك معتاد نتواند كار و خانواده خود را حفظ كند به كارتن خوابي ميرسد كه عين عدالت
است. به ديگر سخن وجود حيوانات درنده باعث ميگردد كه نقطه تحمل بعضي از حيوانات به ميزان قابل توجهي افزايش يابد. نتيجهاي كه ميتوانيم بگيريم ، براي بالا بردن نقطه تحمل ما بايستي از سد رنجها ، سختيها و يا نيروهاي تخريبي و بازدارنده عبور كنيم. براي رسيدن به شجاعت از ترس ، براي رسيدن به ايمان از كفر ، براي رسيدن به نور از تاريكي ، براي رسيدن به عشق از نفرت ، براي رسيدن به سواد از بيسوادي . . . عبور كنيم. و اين كاريست هم سخت و هم سهل بله ، براي بالا بردن نقطه تحمل بايستي از مرزهاي متفاوتي عبور كرد و با سختيهاي گوناگون دست و پنجه نرم كرد ، شايد بعضي از مشكلات روزمره كه ما آنها را لعنت خدا ميدانيم ، اگر روزي آن مشكل را حل كنيم و از آنها عبور نماييم و برگرديم و دوباره پشت سرمان آنها را مشاهده و بررسي كنيم ، شايد دريابيم كه لعنتها براي ما رحمت خداوند بودهاند و چون ضرورت آنها را درك نميكرديم لعنت ميدانستيم. مانند همان شير درنده براي گله گوزنها ، البته ناگفته نماند ، اگر تمرين نكنيم و فكر نكنيم و استقامت به خرج ندهيم ، در زير پنجهها و دندانهاي تيز نيروهاي تخريبي قطعه قطعه خواهيم شد.
" پس آنكنيم كه فرمان است ! "
و اما نكته ديگر : اگر حس انسان قوي شود ولي تحمل آن را نداشته باشد در او انفجار رخ ميدهد و ما نيك ميدانيم انفجار در اكثر اوقات با تخريب همراه است. براي نمونه ما در مصرف موادمخدر توهمزا با اين مسأله مواجه هستيم ، اشخاص با مصرف اين موادمخدر جايگاه حواس و ادراكات خود را تغيير ميدهند و آنگاه ممكن است چيزهايي را در حالت غيرعادي خود درك كنند و يا رويت نمايند و يا بشنوند كه قادر به توجيه و تحمل آن نباشند ، حال چه اين احساس درست باشد و يا نادرست ، بهرحال فرق چنداني نميكند ، چون هر دو حالت به احتمال قوي به پريشاني ، سردرگمي ، ديوانگي و در نهايت به تيمارستان و يا مرگ و غيره منتهي ميگردد. ما در كنگره به اين افراد بسيار برخورد كردهايم كه در موارد حاد حتي ادعاي رسالت و يا بنده برگزيده خداوندي ميكردند ، كه اسرار الهي بر آنها آشكار شده است. حال چگونه ميشود با مصرف قرص و يا حشيش و يا ساير موادمخدر كه عملي كاملاَ شيطاني است ، انسان تبديل به بنده برگزيده خداوند شود ، جاي تفكر دارد ! بنابراين نتيجه ميگيريم نقطه تحمل در تمامي سطوح مطرح است. اكنون ميتوانيم نقطه تحمل را در ساير مطالب نيز شرح و بسط دهيم ، درنظر بگيريم فردي كه هميشه منتظر يك پول سياه يا كم ارزش بوده ، يك مرتبه و به صورت ناگهاني پول بسيار زياد و هنگفتي در اختيار او قرار بگيرد ، چه اتفاقي رخ ميدهد ؟ قدر مسلم اگر تحمل نداشته باشد ، اين پول ميتواند اسباب سقوط يا نابودي او و ديگران را فراهم نمايد. حتماً نمونههاي زيادي را در جامعه سراغ داريد و همينطور مقام ، منصب ، احترام ، محبوبيت ، قهرماني ، علم ، عشق ، محبت ، پاكي ، رهايي ، آزادي ، كمكراهنمايي ، راهنمايي ، نگهباني ، استادي ، مرزباني ، ديدهباني و در نهايت حتي مسئوليت آبدارخانه و يا هر مسئوليت ديگر اگر به شخص اعطا گردد ولي او تحمل نداشته باشد ، قطعاً دچار مشكل خواهد شد. بنابراين نقطهتحمل در سختيها ، رنجها و در آسانيها و نعمتهاي الهي در هر دو مطرح است.
تكيه برجاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگي همه آماده كني
و يكي از اسباب بزرگي ميتواند فراهم كردن نقطهتحمل باشد.
پایان وادی نهم